Quantcast
Channel: جامعه –ناظم سرا
Viewing all articles
Browse latest Browse all 78

خدا در همین نزدیکی هاست !

$
0
0
تعداد بازدید این مطلب :9

 

 

 

 

مرد به عشق خانواده اش زنده بود . تلاش او برای برپا بودن خانواده اش بود . به دنبال عشقی که او به خانواده اش داشت هسروفرزندان نیز او را دوست داشتند .

 

درمدت عمر شصت ساله اش فرصت نکرده بود تا خیال سفرزیارتی یا سیاحتی به سرش بزند . نه پول وهزینه اش را داشت نه آن چنان ضروری می دید تا خدا را درسنگ و چوب وسیمان ملاقات کند . کعبه ی گل از مصالح دنیایی ، سنگ وچوب وخشت وگل ساخته شده بود درحالی که کعبه ی دل مصالحی ازجنس دنیای برتر داشت . ماه و مهتاب وخورشید و فلک پرتوی ازنور او بودند واو شب و روز زیر درخشش رحمت خداوند کارمی کرد ونفس می کشید .

 

مگر نه این است که گفته اند عالم محضرخداست ؟ برای او همه جای دنیا محل حضور خداوند بود . دیگر چه نیازی بود که او خانواده و اهل وعیالش را تحت فشارقراربدهد و از هزینه ی زندگی آن ها بدزدد تا به زیارت خانه ی خدا برود .

 

دنیا بزرگ بود و او درهر گوشه می توانست نکته ای یادبگیرد .خانه ومسجد و کوچه وبازار همه جا صدای خداوند را می شنید که بندگانش را به سوی خود صلا می زد .شاید اگر می خواست قـــُـــمپــُـز درکند بهترین کار همین بود تا بکوشد عناوین و واژه های رنگارنگی را پسوند نام خود کند .اما او خودش بود ونیازی به این واژه های به دردنخورنداشت . حالا هم که مرده بود خودش بود با دنیایی از جنس خودش .

 

زندگی در دنیا ساده بود . خیلی ساده . شاید خیلی ساده تر از آن چیز یا چیزهایی که خیلی ها فکرش را بکنند .اما معلوم نبود چرا بعضی ها می کوشیدندتا آن را برای خودودیگران سخت و پیچیده کنند .

 

 خدا درهمین نزدیکی ها بود در حالی که گروهی او را دربیابان های حجاز ولابلای سنگ وچوب جست وجو می کردند .

 

مادری دارم، بهتر از برگ درخت

 

دوستانی، بهتر از آب روان

 

و خدایی که در این نزدیکی است

 

لای این شب بوها،

 

پای آن کاج بلند

 

روی آگاهی آب،

 

روی قانون گیاه

 

 

من مسلمانم:

 

قبله ام یک گل سرخ
جانمازم چشمه، مهرم نور
دشت سجاده من
من وضو با تپش پنجره ها می گیرم
در نمازم جریان دارد ماه ، جریان دارد طیف
سنگ از پشت نمازم پیداست
همه ذرات نمازم متبلور شده است.
من نمازم را وقتی می خوانم:
که اذانش را باد، گفته باد سر گلدسته سرو
من نمازم را پی “تکبیره الاحرام” علف می خوانم
پی “قد قامت” موج.
کعبه ام بر لب آب
کعبه ام زیر اقاقی هاست
کعبه ام مثل نسیم ، می رود باغ به باغ ، می رود شهر به شهر
“حجر الاسود” من روشنی باغچه است

http://shabestanekhiyal.blogfa.com/rss/
شبستان خیال
ادبی . فرهنگی . اجتماعی .

'>علی اصغر حسامی
علی اصغر حسامی

علي اصغر حسامي دانش آموخته ادبيات فارسي است و از نثر شيوايي برخوردار است.وبلاگ نويس است و معلم.موضوعات اجتماعي عمده ترين موضوعاتي است كه در باره انها مي نويسد.

'>دیگر مطالب نویسنده در ناظم سرا


Viewing all articles
Browse latest Browse all 78

Trending Articles