نویسنده : صلاح الدین احمد لواسانی
یک هفته پیش از حضور دکتر روحانی ریاست محترم جمهور در سازمان ملل متحد در مقاله ای با عنوان ” چه کسانی مخالف بهبود روابط میان ایران و آمریکا هستند ؟ وچرا ؟ “ بصورت روشن ، اما مختصر به معرفی و نوع نقش آفرینی بازیگران جهانی و منطقه ای در این زمینه اشاره نمودم .
اکنون می خواهم ، پس از گذشت چهل روز و با توجه به رفتار شناسی سیاسی ، عملکرد بازیگر بزرگ منطقه ای، یعنی پادشاهی عربستان سعودی را واکاوی و کمی پرده پنهان سازی سیاسی را کنار بزنم.
در مقاله فوق الذکر در تاریخ یک مهرماه ، و در همین صفحه این چنین آمده بود .
{{ از طرفی دولت پادشاهی عربستان سعودی همواره علاقمند به کسب مقام نخستِ قدرت نظامی و سیاسی در منطقه خاورمیانه بوده و هست، که این مهم در صورت بهبود و باز سازی روابط دوستانه و مستقیم میان ایران و آمریکا میسر نخواهد بود .
حجم خرید های تسلیحاتی ، نظامی و بروز آمد کردن آرتش عربستان ازهمین امر این نشات می گیرد . عربستان طی سه دهه گذشته در صدر لیست خریداران تجهیزات نظامی از آمریکا قرار دارد. اوایل سال ۲۰۱۲ بود که سخنگوی کاخ سفید از اجرای بزرگترین قرارداد نظامی آمریکا با عربستان سعودی خبر داده و اعلام نمود که ارزش آن بالغ بر ۳۰ میلیارد دلاراست . بنا بر این قرارداد، ۸۴ فروند جت جنگنده جدید اف ۱۵ و همچنین قطعاتی برای تقویت و نوسازی هفتاد جنگنده اف ۱۵ اس به عربستان تحویل داده شد. به گفته مقامهای رسمی آمریکا، این قرارداد شامل تامین مهمات نظامی، قطعات یدکی جنگندهها، آموزش، نگهداری و تدارکات لازم نیز می گردید . عربستان سعودی همچنین خواستار خرید هفتاد فروند بالگرد جنگنده آپاچی ذیل همین معامله تسلیحاتی بوده است.
ازسوی دیگر، عربستان نیم نگاهی به برتری همه جانبه و در دست گرفتن بازار خرید و فروش نفت و گاز و تاثیر بر روند تصمیم گیری در اوپک را در سر می پروراند، به عنوان مثال: حکام سعودی که در حال حاضر بزرگترین تولید کننده در سازمان اوپک است، بارها آمادگی خود برای بالا بردن تولیدش در صورتی که نفت ایران از بازار جهانی حذف شود را اعلام کرده . با افزایش بهای نفت در ماه فوریه ۲۰۱۲،آنها در چند نوبت افزایش ناگهانی در تولید خود پدید آورد. دولت ریاض به خوبی می داند، در صورت بهبود روابط ایران و آمریکا این رویای دیرینه اش نقش برآب خواهد شد.}}
با توجه به تحرکات گذشته و با نگاهی به مواضع وعملکرد مسئولان سعودی در چهل روز گذشته و بدون آنکه بخواهم به تاریخچه منازعات پنهان وآشکار ایران وعربستان در چهار دهه گذشته بر سر کسب مقام ژاندارمی و سیادت منطقه خاور میانه بپردازم . یکبار دیگر یاد آوری می کنم. همواره آرزوی بزرگ و دیرینه عربستان ربودن گوی این مسابقه از ایران بوده است . پولهای گزاف و باد آورده نفتی ، امنیت نسبی حاکم براین کشور ، ضعف مواضع جمهوری اسلامی در طول جنگ هشت ساله با عراق در مجامع جهانی، حضور کمرنگ ، ضعیف و بی ثمر تهاجمی دیپلماسی ایرانی در عرصه های بین المللی و منطقه ای ، انزوای سیاسی اقتصادی حاصل از تحریم های گسترده ایران از طرف جامعه جهانی ، درگیری ایران در منازعات داخلی سوریه و عدم روابط و گفتگوی مستقیم با آمریکا برای حل چالش های موجود از طریق مذاکره ، همه وهمه باعث این توهم مزمن در میان دولتمردان سعودی گردیده بود که به جایگاه مورد نظر خود رسیده اند . و سر مست از این خیال در توافقی پنهان با اسرائیل فشارهای خود را بر ایالات متحده امریکا افزوده تا با حمله به ایران آخرین رگ های حیاتی این رقیب دیرین را قطع و برای همیشه از این نزاع برنده بیرون آید . به همین منظوراهداف زیر را سر لوحه برنامه های سیاسی خود نمود.
ü تغییر حکومت بشار اسد در سوریه ،
ü نابودی کامل حزب الله در لبنان
ü ایجاد فاصله میان تهران و حماس
ریاض در رسیدن به این اهداف
ü آمریکا وغرب را تا حمله قریب الوقوع به سوریه پیش برد ،
ü قطر را با دلار های چرب نفتی به سوی حماس فرستاد تا به بهانه کشتار هم مسلکان سلفی و سنی توسط نیروهای اسد و سپاه در سوریه ،از ایران دور سازد .
آنها تا حدودی در این امر موفق هم بود . اما همه چیز درست در آخرین لحظات تغییرکرد .
ایران در واپسین ثانیه های باقی مانده از این بازی ، بشار اسد را قانع نمود ، که به یک پیشنهادی حیاتی تن در دهد . این پیشنهاد حاکی ازآمادگی برای تحویل کلیه سلاح های شیمیایی خود و نابودی آنها توسط نیروهای بین المللی بود . البته مسلم است که بیان این پیشنهاد از زبان جمهوری اسلامی با تردید های جدی روبرو بود . پس این مهم به ولادیمیر پوتین سپرده شد. که بلافاصله با استقبال جدی وگسترده کاخ سفید وجامعه جهانی روبروشده و بسرعت اجرایی گردید . آتش این بحران بزرگ منطقه ای و جهانی تنها ظرف سه روز خاموش و به برگی برنده برای تیم خبره دیپلماسی ایران بدل گشت .
حکام سعودی وهمدستانش گیج و مبهوت از این تغییر شگرف و سریع در شک و سکوت عمیقی فرو رفته و نتوانستند عکس العملی مناسب و سریع از خود بروز دهند و با سرعت به حاشیه رانده شدند .
اکنون ایران قدرت بی تردید خود را برای نقش آفرینی جدی در مسائل جهانی و منطقه ای به رخ می کشد. این آخر ماجرا نیست بلکه تازه مقدمه یک بازی بزرگ است ، تهران همه توانمندیهای خود را ساماندهی نموده و آماده فرود آوردن ضربه دوم در این کارزار دیپلماتیک می گردد .
رئیس جمهور ایران از طریق تریبون های رسمی وعمومی اعلام می کند. ما آماده مذاکره جدی و راه گشا با جامعه جهانی و ۵+۱ هستیم . عربستان تلویحا” و اسرائیل شدیدا” این موضع جمهوری اسلامی را فریبی تازه دانسته و تا آنجا پیش می روند که بنیامین نتانیاهو، دکتر روحانی را گرگی در لباش میش خوانده و سخنان او را تخطئه می کند . اما حضور قوی،مثبت ومنطقی دکتر ظریف در اولین نشست کاری با ۵+۱ اثبات می کند . که ایران در رسیدن به تفاهم با جامعه جهانی وآمریکا راسخ و جدی است. برای اولین بار پس از سالها هیچیک از هیئت های نمایندگی ، سالن نشست مجمع عمومی سازمان ملل را در هنگام سخنرانی رئیس جمهور ایران ترک نمی کند. نماینده آمریکا با دقت وموشکافانه تا آخرین کلمات او را دنبال می کند . ” این زنگ خطر را بسیار جدی تر از گذشته ، برای عربستان به صدا در می آورد .”
ماجرا به اینجا ختم نگردیده و رویدادهایی کاملا غیر منتظره و بزرگ باعث ترک خوردن یخ روابط ایران و آمریکا و حیرانی عظیم برای عربستان و اسرائیل می گردد . از جمله این اتفاقات:
ü ظریف پس از سی سال روابط خصمانه میان ایران و آمریکا با جان کری رودرو به مذاکره می نشینند.
ü اوباما با دکتر روحانی در آخرین لحظات اقامتش در آمریکا تلفنی گفتگو می کنند.
ü ۵+۱ توافق می کند سه هفته بعد در وین مذاکرات را از سر بگیرد.
ü نتانیاهو بصورت کاملا واضح در این هنگام ، گوش شنوایی برای حرفهایش در آمریکا نمی یابد .
ü اوباما در گفتار نتانیاهو را دلداری می دهد . اما عملا در جهت خلاف سخنان و خواست های نخست وزیراسرائیل و براساس منافع ملی آمریکا حرکت وعمل می کند .
ü سوریه سریعا به معاهده منع بکار گیری سلاح های جمعی وشیمیایی می پیوندد.
ü کمتراز یک هفته کارشناسان سازمان ملل کار جمع آوری وانهدام این تسلیحات راآغاز می کنند .
ü دیگر سوریه مسئله جدی و فوری جامعه جهانی نیست واخبار مربوط به آن به ا نتهای فهرست های خبری می رود .
ü مذاکرات وین و بسته پیشنهادی ایران همه را به هیجان می آورد ، تا آنجا که تحلیلگران برخورد غرب و بخصوص آمریکا را با این بسته ، نوعی ذوق زدگی تعبیرمی کنند .
ü عبارات و گفتار دولتمردان آمریکا بر عکس گذشته عاری از هر گونه تهدید ، خشونت و خط نشان کشی است .
“زنگها برای عربستان به صدا در آمده ” و ریاض این را به خوبی درک نموده است. باید کاری بکند .
سعودی ها از دست واشنگتن ناراحت اند. ولی چقدر؟ آنقدر که همکاری بر سر سوریه را کنار بگذارند؟ این هفته چنین به نظر میرسید.
ü شواهد نشان میدهد که مهمترین شریک استراتژیک آمریکا در میان اعراب در سخت ترین شرایط، از زمانی که معلوم شد ۱۵ نفر از ۱۹ هواپیماربایی که در یازدهم سپتامبر به آمریکا حمله کردند سعودی بودند، قرار گرفته است.
ü عربستان سعودی در ۱۸ اکتبر ، کرسی غیر دائم در شورای امنیت سازمان ملل را در اعتراض به آنچه ناتوانی این نهاد بینالمللی در حل بحران های سوریه و فلسطین خواند، رد کرد.
ü رئیس سرویس اطلاعاتی عربستان سعودی، شاهزاده بندر بن سلطان، به دیپلمات های اروپایی می گوید که کشورش خواهان «تغییری اساسی» در رابطه با ایالات متحده است.
ü بن سلطان دلیل اصلی این اقدام را تردید ایالات متحده درباره دخالت نظامی در سوریه عنوان کرد و گفت که عربستان سعودی همکاریهای خود با سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (CIA) را، به نفع کمکهای تسلیحاتی و آموزش نظامی به شورشیان سنی در سوریه، کاهش خواهد داد.
ü در همان روز یک مقام عالی رتبه دیگر عربستان، شاهزاده ترکی الفیصل – رئیس سابق سرویس اطلاعاتی و سفیر سابق در ایالات متحده و بریتانیا – در سخنرانی خود در واشنگتن سیاستهای رئیس جمهور باراک اوباما در قبال سوریه را «اسفناک» خواند.
ü ترکی الفیصل توافق روسیه و آمریکا را برای خلع سلاح شیمیایی سوریه مردود دانست و آن را حقهای برای رفع مسئولیت آقای اوباما از خود ، در برابر دخالت نظامی در سوریه خواند.
ü شاهزاده سعود الفیصل وزیر امور خارجه عربستان ، ابتدا در پاریس و سپس در لندن در کنار همتای آمریکایی خود، جان کری، نشسته و با او برای یافتن راه حلی سیاسی برای بحران سوریه همفکری میکرد.
ü دیپلمات های ایالات متحده میگویند که ابلاغی رسمی درباره تغییر روابط دریافت نکرده اند و همکاری ایالات متحده و عربستان سعودی پابرجاست و ادامه خواهد داشت. پس واقعاً چه خبر است؟
در پس یک سردر گمی شدید ،عربستان لیستی از نگرانی عمده را پیش رو دارد. این نگرانی ها ترسیم کننده نقشه راه عربستان برای ” بودن یا نبودن” آنها در بازی قدرت است :
ü سوریه: سعودی ها خواهان برکناری رئیس جمهور بشار اسد از قدرت و پایان یافتن نفوذ ایران در این کشورند. آنها از ادامه دار شدن این ماجرا و تعلل واشنگتن در مسلح کردن شورشیان نگرانند.
ü ایران : سعودی ها شدیداً نگرانند که با بر سر کار آمدن یک رئیس جمهور جدید و کمتر تحریک برانگیز در ایران، آمریکایی ها به نوعی در برابر این کشور «شل شوند» و با فراموش کردن اختلافات خود، وارد معامله بزرگی با تهران شوند و نگرانیهای امنیتی سعودی ها را نادیده بگیرند.
ü مصر: هنگامی که بهار عربی در سال ۲۰۱۱ به مصر رسید و متحد منطقه ای دیرینه ایالات متحده را به زیر کشید، شاهزادگان سعودی از دیدن اینکه واشنگتن به چه سرعتی دست از حمایت از او کشید بهت زده و مأیوس شدند. آنها به این می اندیشیدند: “آیا اگر آن اتفاق در اینجا میافتاد آنها پشت ما می ایستادند؟“
ü بحرین: آنچه در بحرین میگذرد برای سعودی ها مهم است. شاهزادگان سعودی تأکید کردهاند که یک جمهوری اسلامی شیعه را در همسایگی خود تحمل نخواهند کرد و هنگامی که در سال ۲۰۱۱ تظاهرات گسترده حاکمان سنی این جزیره کوچک را تهدید میکرد، ریاض نیروهای نظامی خود را برای محافظت از مناطق کلیدی بحرین به آنجا اعزام کرد. با اینکه مقر ناوگان پنجم نیروی دریایی ایالات متحده در بحرین قرار دارد، واشنگتن از منتقدان عملکرد دولت این کشور در زمینه حقوق بشر است و برای رعایت حقوق اقلیت شیعه این کشور، به آن فشار میآورد. سعودی ها معتقدند که این مسائل ربطی به ایالات متحده ندارد و ترجیح میدهند که واشنگتن در امور بحرین دخالتی نکند.
ü نفت و چرخش به سوی آسیای شرقی: این یکی از نگرانیهای دراز مدت، ولی همچنان جدی سعودی ها است. آنها میدانند که ایالات متحده به زودی و به لطف منابع جدید گاز طبیعی، در زمینه انرژی خودکفا میشود. این یعنی در سالهای پیش رو، نقش تعیین کننده عربستان به عنوان بزرگترین تولیدکننده در کارتل نفتی اوپک کاهش مییابد و اهمیت این کشور برای واشنگتن کمتر میشود. این در حالی است که ایالات متحده در سالهای اخیر اعلام کرده که در آستانه یک چرخش استراتژیک – و یک «بازآرایی» نیروها – از خاورمیانه و به سوی آسیای جنوب شرقی قرار گرفته. برای بیش از ۵۰ سال، عربستان سعودی و همسایگان عربش در حاشیه خلیج فارس به زندگی در زیر چتر حمایتی ارتش ایالات متحده عادت کرده بودند. حالا آنها با آیندهای مواجهند که در آن، با وجود تضمین های داده شده از سوی وزارت امور خارجه آمریکا، اوضاع دیگر چنین نخواهد بود.
با چنین اوضاعی ، طبیعی است که عربستان نه تنها کوچکترین علاقه ای به روابط حسنه آمریکا با ایران ندارد . بلکه از بر قراری این ارتباط بشدت نگران است .
در مصاحبه وگفتگویی که با دکتر رجب صفروف رئیس دفتر مطالعات ایران در مسکو داشتم پرسیدم آیا چه میزان با این دیدگاه من که : ظرف بیست سال آینده روابط ایران وآمریکا به اوج شکوفایی مجدد خود خواهد رسید ، و بزرگترین بازنده عربستان سعودی خواهد بود. زیرا شیرازه این کشور از هم خواهد گسیخت و به پنج کشور کوچک و ضعیف تبدیل خواهد شد. و در این دوران مهمترین خروجی اضمحلال و فرو پاشی پادشاهی آل سعود . شکل گیری حکومتی مقتدر و ثروتمند متشکل از شیعیان استان شرقی عربستان ، بحرین و جنوب عراق خواهد بود .که وابستگی بسیاری به ایران خواهد داشت .
البته مقامات سعودی نیز به نوعی با این باور موافقند و تلویحا” به این نکته اشاره نموده و گفته اند : این نقشه ای است که ایران برای آنها در سر دارد.